با از بین رفتن تدریجی مدلهای متداول قدرت و اختیار در خانواده- ارتش- شرکت و جاهای متفاوت دیگری دیدهایم که مدلهای کلاسیک قدرت و اختیار، دارای کاربرد نیستند. همچنین تئوری "زایش رهبری" بر مبنای تکوین نیز، بهیچ وجه منطقی نیست. به تحقیق ثابت شده است که افراد به تنهائی، رفتارشان بسیار آسانتر تحت فشار گروه همگن، تغییر مییابد. لذا این مسأله نشان میدهد که رهبری موفق بایستی درباره نیروی گروههای محرک توجه خاص داشته باشد. از زمان جنگ جهانی دوم تاکنون، بسیاری از دانشمندان روابط انسانی، بخصوص امریکائیان، روشهای رهبری جدید را پیشنهاد نمودهاند. در عصر جدید، نیازها و انگیزههای کارکنان تغییر یافته است و دانش آنها نیز افزون گردیده است.
"پیتر دراکر" میگوید: نود درصد مشکلات رهبری، گویای این حقیقت است که هنوز کارکنان، نیازمند، به یک رئیس قدرتمند هستند.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution 4.0 International License قابل بازنشر است. |