تبیین تفاوتهای مشاهده شده بین کشورهای مختلف از نظر توسعه اقتصادی، مسئله اقتصاددانان و سایر عالمان اجتماعی در طول قرن بیستم بود.این مهم با وجود ابزارهای تحلیل بهتر، تحقق نیافت. علاوه بر این،کارگزاران توسعه که در میدان عمل درگیر مشاهده و بررسی پروژههای توسعه بودند. متوجه شدند که پروژههای توسعه دارای سرنوشت بسیار متفاوتی است. از همه مهمتر این که چرا جوامع به ظاهر مشابه، از لحاظ مدیریت منابع عمومی و سازماندهی فعالیتهای جمعی، تفاوت زیادی با هم دارد. در دهه 1960 پژوهشگران و کارگزاران توسعه به تأثیر کیفیت نیروی کار پی بردند و از آن زمان به بعد مفهوم سرمایهانسانی مورد توجه قرار گرفت. استفاده از مفهوم سرمایهانسانی تا حدودی توانست خلاء علمی در فهم علل رشد اقتصادی و تفاوت در میزان موفقیتهای پروژههای توسعه را پر نماید. ولی در دهه 1980، ابزار مفهومی جدیدی که تأکید اصلی آن بر ویژگیهای موجود در روابط اجتماعی بین انسانهاست مطرح شد. پذیرش و محبوبیت این ابزار جدید تحت عنوان: سرمایه اجتماعی، به لحاظ کاربرد آن در سطوح مختلف (خرد، میانه و کلان) در حوزههای مختلف زندگی اجتماعی- اقتصادی است. در دهه اخیر با شناسایی هر چه بیشتر حوزههای تحت تأثیر سرمایه اجتماعی، تقاضای زیادی برای بررسی تجربی آن پدید آمده است. به عبارت دیگر، به نظر میرسد که تقاضا برای سنجش تجربی سرمایه اجتماعی به مراتب بیشتر از عرضه آن است. پیچیدگی و چند بعدی بودن مفهوم سرمایه اجتماعی، باعث شده است که مفهوم سازی سرمایه اجتماعی بیشتر از سنجش آن مورد توجه باشد. این مقاله ابتدا برخی از مدلهای سنجش سرمایه اجتماعی که تاکنون بیشتر مورد استناد بوده معرفی میکند و سپس مدل جدیدی که با هدف بهرهگیری از سرمایه اجتماعی برای سیاست اجتماعی طراحی گردیده را مورد بحث قرار میدهد. همچنین ابزارهای جدیدی که با سنجش شبکههای اجتماعی امکان بررسی تجربی سرمایه اجتماعی را فراهم میسازد. معرفی شده است.
بازنشر اطلاعات | |
![]() |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution 4.0 International License قابل بازنشر است. |