(پاراگراف اول)این نوشته به بررسی جایگاه دیوانسالاری در اصول سیاسی مردم سالاری می پردازد. درباره هر یک از این دو موضوع، جداگانه سخن بسیار نوشته شده است. تنها در قلمرو امور اداری عمومی، سیاست عمومی، نظریه و رفتار سازمانی اطلاعات و آرای پر مایه ای درباره سرشت سازمانهای مردم سالار در دست است. ما در کل آگاهی بسیاری درباره دیوانسالاریهای دولتی و سازمانهای دیوانسالار داریم. از سوی دیگر، نظریه پردازان سیاسی، پژوهندگان علم اخلاق، و حتی گاهی برخی از دانشمندانی که ذهنیتی در قلمروهای تجربی دارند، درباره نیازها و پیش نیازهای آرمانی مردم سالاری به نظریه پردازی دست زده اند، ولی تاکنون، توجه اندکی به این موضوع معطوف شده است که آنچه را درباره دیوانسالاری می دانیم و ارزش می گذاریم و در مواردی بی ارزش می شماریم، می تواند با مردم سالاری سازگار گردد و جور در آید.
بازنشر اطلاعات | |
![]() |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution 4.0 International License قابل بازنشر است. |