مقوله "حرکت" یکی از فصول مهم و اساسی فلسفه است، آنچنانکه توصیف و ارزیابی وقایع و مسائل عینی، کاملاً متأثر از این دیدگاه فلسفی است. در فلسفه اسلامی نیز بحث "حرکت" از غنی ترین و مهمترین مباحثی است که فلاسفه اسلامی بدان عنایتی خاص مبذول داشته اند. هر چند فلسفه اسلامی صرفاً برای تبیین عینیت و فعل و انفعالات آن تدوین نشده، بل عمده هدف بهره گیری از براهین و استدلال های فلسفی در جهت تقویت مبانی عقلی معتقدات اسلامی و پاسخ به شبهات و اسکات خصم بوده است، لیکن به نظر می رسد با توجه به این نکته که "هر تغییری در عینیت از طریق حرکت میسور می گردد"، جامعه نیز به عنوان موجودی که دائماً در تغییر، و حرکت بوده و هدف غایتی دارد، باید بتوان مفهوم "اداره جامعه" را بر مفهوم "حرکت" در حوزه فلسفه منطبق کرد. به تعبیر دیگر، برای آنکه بتوان تحلیل و توصیف مناسب و هماهنگی با مبانی و فلسفه اسلامی در زمینه اداره جامعه (مدیریت) به عنوان اصلی ترین امر اجتماعی ارائه داد لاجرم، باید دقت و غور فراوانی در مقوله "حرکت" نموده و جمع بندی منسجمی ارائه نمائیم.

این نوشته تلاش و کوششی، برای ارائه تعبیری جدید و بدیع از یک اندیشه اصلی در حوزه فلسفه اسلامی و هموار نمودن طریق جریان عینی آن در اداره جامعه و روش کارشناسی است. در این مقاله به طرح خطوط کلی بحث بسنده شده است، و توفیق در تصویر نهایی آن نیازمند آراء اندیشمندان و محققان مسئولی است که در آن قابلیت جدید و بکری می یابند و کمر همت می بندند تا این گام ابتدائی و طرح کلی هر چه موزونتر، منسجم تر و کارآتر بیان شود و از ضعف و ابهام پیراسته گردد.