توجه به فرهنگ در سطح سازمان و جامعه ملی و حتی بینالمللی موضوع غریبی نیست؛ اما ارزش و اهمیت آن چند دههای است که بیشتر آشکار شده و اندیشهمندان بسیاری به تحقیق و پژوهش در زمینه فرهنگها پرداختهاند. در محدوده علم مدیریت و سازمان نیز متفکران بسیاری در پی یافتن تعریفی جامع برای آن و نیز تبیین ارتباط آن با ساختار سازمانی، رفتار سازمانی و در نتیجه کارآیی و اثربخشی میباشند. مدیریت سازمانها پس از جنگ جهانی دوم، مصرانه خویش را ملزم به شناخت فرهنگ سازمان خود و در پی آن سایر سازمانها و ملل ساختند و امروزه شاهد آن هستیم که در مدارس و دانشکدههای مدیریت در سرتاسر دنیا و به خصوص آنهایی که به نوعی وابسته به شرکتهای عظیم و بوروکراسیهای گسترده میباشند، شاخههای از علم مدیریت تحت عنوان مدیریت فرهنگ، فرهنگ سازمانی، فرهنگ شناسی مدیریت علوم ارتباطات و فرهنگ و . . . تأسیس کرده و به تحقیقات وسیعی در این زمینه پرداختهاند.
بازنشر اطلاعات | |
![]() |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution 4.0 International License قابل بازنشر است. |