موسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامه ریزی تهران ، a.shams@imps.ac.ir
چکیده: (1042 مشاهده)
پیدایش نظریه های مختلف در زمینه نیاز بیانگر دلمشغولی مستمر انسان برای شناخت هرچه بیشتر خویش است. هر یک از این نظریه هایی که دارای همپوشانی هستند، دسته بندیهای متنوعی را مطرح می کنند، اما با اندکی تعمق درمی یابیم که همه آنها به سوی ارضای یک نیاز حرکت می کنند و آن «نیاز به ثبات» است. ثبات را شاید بتوان عدم وقوع مستمر و مکرر حوادث، رفتارها، و تحریک هایی دانست که می توانند کارکرد و تعادل یک نظام انسانی و اجتماعی را برهم زنند. بنابراین، در صورت وقوع ثبات، تعادل بر سیستم حاکم می شود. اما از آنجا که ثباتها مراتبی دارند، یک نظام حقیقی (انسانی) یا حقوقی (سازمانها)، ممکن است که افزون طلبی بیشتری داشته باشد و برای ارضای نیاز خود، به طور موقت ثبات خود را برهم زند تا به «ثبات برتری» دست یابد. مانند کسی که با سرمایه گذاری در یک طرح، ثبات اقتصادی خود را به طور موقت زیر سوال می برد تا به رشد بیشتری دست یابد. در این مقالۀ نظری، تلاش می شود که ضمن نزدیک کردن نظریه های مربوط به نیاز و ثبات، سهم علمی نوینی در زمینه علوم اداری و رفتاری ارائه گردد.
نوع مطالعه:
نقطه نظر |
موضوع مقاله:
عمومى دریافت: 1398/1/24 | پذیرش: 1398/12/4 | انتشار الکترونیک پیش از انتشار نهایی: 1399/3/10