در کشور موزاییک شکلی چون ایران، که اقوام مختلف و سرزمینهایی با توان مادی و فنآوری متفاوت دارد، پیوسته بحث بهینهسازی شیوه سازماندهی عام کشور مطرح بوده است. در سالهای بعد از انقلاب، این مقوله در شکلهای مختلف مورد تعمق قرار گرفته است؛ در خارج از مرزهای کشور عمدتاً دو روش "غیرمتمرکز متعارف" برای اداره اغلب بخشهای کشور و روش فدرال برای اداره برخی دیگر از مناطق و با هدف رعایت "ویژگیهای محلی" مطرح شده، در حالی که در داخل کشور بیشتر این نگرانی وجود اشته است که "به اجرا درآوردن هر یک از شکلهای نظام غیرمتمرکز، نهایتاً به تضعیف قدرت مرکزی منتهی خواهد شد. اما در عین حال این نیاز نیز احساس شده است که برای بهینهسازی نظام مدیریت محلی باید اختیارات بیشتری به سازمانهای محلی تفویض کرد.
بازنشر اطلاعات | |
![]() |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution 4.0 International License قابل بازنشر است. |