پیدایش مفهومهای توسعه پایدار و سپس پایداری و گستره ادبیات دانشگاهی و اسناد ملی و بینالمللی در مفهومسازی آنها و در نقد فرایند توسعه رشدمحور (اقتصادی) که دههها بر جوامع بشری در قلمرو ملی و بینالمللی حکمفرما بوده است، همگی بیانگر آن است که این الگوواره (پارادایم) واپسگرایانه کنونی، پیامدها و خسارتهای اجتماعی و زیست محیطی فراوانی برای اجتماعات بشری پدید آورده است.
بخشی گسترده از دشواریهای کنونی که بشریت و زیست بوم او با آن دست به گریبان است، برآمده از دانش رشتهای و از همگسیختهای بهنظر میرسد که به دلیل حاکمیت «گفتمان سودجویانه اقتصادی» و ابزارگرایانه جریان حاکم اقتصادی پدید آمده است. از اینرو، در این جستار، نخست مفهوم توسعه پایدار با رویکردی انتقادی بازکاوی و سپس با تکیه بر الگوواره پایداری، مفهوم آموزش پایدار که مفهومی در حال تحول است با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی و مصاحبه نیمهساختاریافته با صاحبنظران دانشگاهی بازکاوی و بازاندیشی شد. بر پایه یافتههای نظری و میدانی این جستار، راه برونرفت از بحران و ناپایداری کنونی و دستیافتن به توازن و پایداری، نخست، نیازمند نقد دانش کنونی و پیامدهای ناشی از عملکرد مبتنی بر آن است و همهنگام، نیازمند دانشآفرینی نوین بر پایه همکنشی جمعی و با رویکردی بینالمللی و فرارشتهای است.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution 4.0 International License قابل بازنشر است. |