یکی از مراحل اصلی خطمشیگذاری، مرحله اجرای آن است. برقراری ارتباط منطقی و مناسب بین تدوینکنندگان و مجریان خطمشی، یکی از راههای توسعه کشورها محسوب میشود و باعث خواهد شد نظریات کارکنان در سطح سازمانها و دیدگاههای مردم در سطح جامعه به نحوی در خط مشیگذاریها و تدوین قوانین دخالت داده شود. توجه به اجرا در فرآیند خطمشیگذاری، تحقق هدفهای نظام را تسریع میکند و منجر به تحقق بوروکراسی در جامعه میشود.
در این مقاله، ضمن مروری تاریخی از ارتباط بین اداره و سیاست از منظر علمای قدیم مدیریت، مهمترین تئوریهای مربوط به اجرای خطمشی از دیدگاه دانشمندان معاصر از جمله استیلمن، کالیستا و آلموند مورد بحث قرار میگیرد. سپس محدودیتها و علل شکست اجرای خطمشی عمومی بیان میشود و در پایان، راهکارهایی برای رهایی از ناکامیهای خطمشیها که حاصل تحقیقات و مطالعات نظریه پردازان مدیریت در چند سال اخیر اس، ارائه خواهد شد.
بازنشر اطلاعات | |
![]() |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution 4.0 International License قابل بازنشر است. |