توان اجرایی ابزاری است برای سنجش سلامتی سازمان. تحقق اهداف سازمانی و اجرای راهبردهای سازمانی درگرو توان اجرایی بالاست. بدون توان اجرایی نمیتوان عملکرد قابل قبولی را انتظار داشت. همترازی به مفهوم ایجاد هماهنگی، برازش، و چسبندگی بین راهبردهای سطوح مختلف، یکی از عوامل مؤثر بر ارتقای توان اجرایی است. امروزه، شرکتهای مادر تخصصی در مدیریت شرکتهای تابعه خود، به تدوین راهبردهای سرپرستی اقدام میکنند، اما برای پیادهسازی این راهبرد سطح سازمانی باید راهبردهای کسبوکار و راهبردهای وظیفهای خود را همتراز با راهبرد سرپرستی انتخاب و به اجرا بگذارند. این پژوهش سعی دارد میزان همترازی بین دو راهبرد سرپرستی و مدیریت دانش را در شرکتهای مادر تخصصی ایران مورد کنکاش قرار داده و تأثیر آن را بر توان اجرایی مدلسازی کند.
این پژوهش از نوع توصیفی و کاربردی است که در درجه اول ابعاد سنجش توان اجرایی و مدلهای گونه شناسی راهبردهای سرپرستی و راهبردهای مدیریت دانش را از طریق بررسی پیشینه پژوهش، شناسایی و از طریق طراحی پرسشنامه، این متغیرها در میان 30 شرکت مادر تخصصی در بخش دولتی موردسنجش قرار گرفت. تحلیل یافتههای پژوهش نشان داد که همترازی استراتژیک بر توان اجرایی اثرگذار است، و این اثرگذاری از یک منحنی S-شکل تبعیت میکند. بنابراین، لازم است سازوکارهای مناسب برای بهبود توان اجرایی از طریق ایجاد همترازی بین راهبردهای سطوح مختلف در شرکتهای مادر تخصصی به کار گرفته شود.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution 4.0 International License قابل بازنشر است. |