زمانی بنیانهای خلاقیت و نوآوری در بخش آموزش عالی به خوبی تعبیه خواهند شد که سبکهای حل مسئله نیروی انسانی شناسایی و بر بستر رفتارهای مناسب هدایت شوند. هدف این تحقیق بررسی وضعیت فعلی سبکهای حل مسئله در چارچوب چهار سبک (عاطفی، احساسی، منطقی و ادراکی) با سی و دو سازه مربوط و تخمین نسبت امتیازات کسب شده نمونه آماری برای جامعه پژوهشی، بررسی تطبیقی و تعیین میزان تأثیر سبکهای چهارگانه بر پرورش خلاقیت و نوآوری است. از این رو، سه سئوال پژوهشی در عرصه دیدگاه، نسبت امتیازات کسب شده و دامنههای بالایی و پایینی برآورد سازهها مطرح است. تحقیق دارای یک فرضیه اهم درباره میزان تأثیر سبکها و سه فرضیه فرعی درباره وضعیت تأثیر تطبیقی سبکها بر خلاقیت و نوآوری است. حجم نمونه براساس روش نمونهگیری تصادفی طبقهبندی شده برابر 88 عضو هیئت علمی محاسبه شد و از آنجا که تحقیق در گروه تحقیقات توسعهای قرار میگیرد روش آن توصیفی علی مقایسهای و اقدام پژوهی در نظر گرفته شد. از پرسشنامه تعدیل یافته و استاندارد شده سنجش نوع سبکهای حل مسئله هلریگل، و همکاران برای گردآوری دادهها استفاده شد؛ سپس با تحلیل پرسشهای پژوهش و آزمون فرضیات، چشماندازهای وضعیت فعلی و آینده تحول یافته ارائه شد. براساس نتایج آزمون فرضیات، چشماندازهای وضعیت فعلی و آینده تحول یافته ارائه شد. براساس نتایج آزمون فرضیات، چهار سبک حل مسئله نیروی انسانی دانشگرا رفتاری متفاوت در نیل به خلاقیت و نوآوری دارند، به طوری که تأثیر نقش سبک حل مسئله ادراکی بیشتر از سایر سبکهای حل مسئله است. هر چند در حال حاضر، در آن فرآیند 5/20 درصد افراد از سبک حل مسئله اداراکی و 2/31 درصد از سبک حل مسئله احساسی استفاده میکنند. در این دامنه رفتاری، سبک حل مسئله منطقی 7/26 درصد و سبک حل مسئله عاطفی 6/21 درصد رفتار افراد را به خود اختصاص داده است.
بازنشر اطلاعات | |
![]() |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution 4.0 International License قابل بازنشر است. |