اصول وضع شده در هر دانشی مبنای پیدایش آن دانش را تشکیل میدهد. استدلال این اصول نیز معمولاً نه در خود آن دانش، که در خارج از آن انجام میگیرد. برای مثال، علم اقتصاد به دانش چگونگی رفع نیازها نسبتاً نامحدود از طریق منابع نسبتاً محدود تعریف شده است. در این تعریف، دو اصل وجود دارد که یکی نامحدود بودن نیازها و دیگری محدودیت منابع است. بدین معنی که اگر نیازها نامحدود نبود و یا اینکه منابع محدودیت نداشت دانشی به نام اقتصاد فلسفه وجودی نمییافت. چنانکه گفته شد، استدلال نامحدود بودن نیازها و یا محدودیت منابع در "اقتصاد" انجام نمیگیرد، بلکه نامحدود بودن نیازها در روانشناسی و انسانشناسی و محدودیت منابع در آمایش سرزمین و دانش مرتبط با آن انجام میگیرد.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution 4.0 International License قابل بازنشر است. |