مدیران چه بخواهند و چه نخواهند نوعاً اقتدار و اختیار بیشتری نسبت به کارکنان، متخصصان، مشتریان و مراجعان دارند. مدیران براساس مجموعهای از اختیارات و شرح وظایف به کار گمارده میشوند. چنانچه با در نظر گرفتن تخصص و شایستگی به شغل خود منصوب شده باشند، قاعدتاً قابلیت انجام وظایف خود را دارند. البته، تخصص و شایستگی زمانی اثربخش خواهد بود که مدیران در رابطه با عامل انسانی از اختیارات خود، به جا و به موقع استفاده کنند. مشکلات مدیریتی حاکی از آن است که برخی از مدیران ما در استفاده بجا از اختیارات خود دچار مشکلاتی هستند که تأثیرات منفی و پیامدهای ناگواری دارد و میتواند ضمن متزلزل کردن معیارهای ارزشی سازمانها و غیراخلاقی کردن امور، سازمانها را به اضمحلال بکشاند. در این مقاله ضمن اشاره به صور مختلف استفاده نابجا از اختیارات و تبعات آن بر این نکته تأکید میشود که مدیران باید با تعمق در نحوه استفاده از اختیارات، بیشترین توجه خود را به امور و ارزشهایی که در موفقیت سازمان اهمیت اساسی دارد معطوف کنند و ضمن ارتقای کارآیی و بهرهوری از طریق تأمل در "باید"ها و "نباید"ها که نشاندهنده ارزشها و تعهدات مشترک مدیریت اخلاقی است، نیروهای عظیم انسانی را در مسیر کمال سوق دهند.
بازنشر اطلاعات | |
![]() |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution 4.0 International License قابل بازنشر است. |