از دهه 1950 میلادی به بعد کیفیت با سرعت فزایندهای در ابعاد جهانی مورد توجه تولیدکنندگان کالاها، خدمات و مشتریان آنها واقع شده است. با پیشرفت علوم و فناوری، انتظار مصرفکنندگان کالاها و خدمات برای دریافت کالاهای مرغوب و خدمات مطلوب افزایش یافته است؛ مصرفکنندگان از این پس مانند گذشته حاضر به پذیرفتن هر نوع کالای خدمتی نخواهد بود. بنابراین، ضرورت عرضه کالای مرغوب و خدمات مطلوب به بازار رقابت موجب حذف سازمانهایی میشود که قادر به برآوردن نیازها و انتظارات مشتریان خود نیستند. از طرف دیگر، با وجود رقابت بازار کامل جهانی امکان بقا برای تولیدکنندگانی که در راستای استانداردهای پذیرفته شده جهانی گام بر نمیدارند، بسیار کم است. مدیریت کیفیت فراگیر، فرایندی است که سعی در تحقق انتظارات مشتریان ارائه میدهد. برای دستیابی به فلسفه مدیریت کیفیت فراگیر، تاکنون الگوها و تکنیکهای مختلفی ارائه شده است. یکی از وظایف اولیه مدیریت ارشد سازمان این است که تئوریها، مدلها و تکنیکهای مختلف را در این زمینه فراگیرد و سپس مدل مدیریت کیفیت مناسبی را برای سازمان خود طراحی کند زیرا مدلهای مدیریت کیفیت فراگیر از سازمانی به سازمان دیگر متفاوت است. مدل چنگال مدیریت کیفیت یکی از مدلهایی است که مبنای تئوریکی آن دانش بنیادی دمینگ و مبنای عملی آن، سیستمهای کنترل کیفیت فراگیر ژاپنیهاست. این مدل توالی فعالیتهایی را نشان میدهد که برای ایجاد تحول کیفیتی در هر سازمان باید به کار گرفته شود. این مدل شبیه به یک چنگال با یک دسته، یک گردن و سه شاخک است. دسته این نگال "تعهد مدیریت" را نسبت به تحول کیفیت نشان میدهد. گردن این چنگال "آموزش مدیریت" گردن این چنگال "آموزش مدیریت"، شاخک اول "مدیریت روزانه"، شاخک دوم "مدیریت وظایف متقاطع"، و شاخک سوم "مدیریت سیاستگذاری" است. شباهت داشتن این مدل با چنگال، استعاره است. مدیریت کیفیت فراگیر در واقع مانند مادهای مغذی برای سازمان است. همانطور که با چنگال مواد غذایی را به بدن میرسانیم با مدیریت کیفیت فراگیر سازمان تغذیه میشود و پرورش مییابد تا کارکنان آن انرژی لازم را برای شروع تحول کیفیت دریافت و هدف بدون پایان بهبود کیفیت را دنبال کنند.
بازنشر اطلاعات | |
![]() |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution 4.0 International License قابل بازنشر است. |